- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
مُردم و زنده شدم صد بار در بینِ مسیر دیدم از مردم چقدر آزار در بینِ مسیر در کـنـارِ عـمّـهام بردند این نامـردمان در میانِ کـوچه و بـازار در بینِ مسیر
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آتش گرفته خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعلهور شد در آسمان برایش دستان عمه زینب را بسته دید و بیشک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحـام شـام و در تنـگـنـایِ بـازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
ای گـلستـان ولایت را امـام چـهـارمین پور زهرا حضرت سجاد زین العابدین تو ز نسل حـیدر کراری و نجل رسول در خصال و در کمالی همچو زهرای بتول نـوربخش عـالـمی و شمع جمع عالمین جان پیغمبر تویی مولا علی بن الحسین زهد و تقوای تو همچون حضرت پیغمبر است در بلاغت در شجاعت خلق و خویت حیدراست چهارمین مولای عالم بعد پیغمبر تویی مقتدای شیعـیان تا صحـنۀ محشر تویی تا ابد مولای من جود و سخا شرمندهات حـاتم طـایی بود مـولا کـمـیـنه بـنـدهات شد صحـیـفه ذرهای از آنهـمـه آثـار تـو شیعیان مرتضی تا روز حشر بیدار تو جمله خوبان جهان ریزهخور خوان توأند رهـروان راه حـیدر غرق احسان توأند خـطبۀ تو دشـمن اسـلام را رسـوا نمود شادمان آن خطبه قلب حضرت طاها نمود هـمره مظـلـوم عـالـم بودهای در کربلا همچو زینب دیدهای تو رنج و درد و ابتلا تو شـنـیدی نالۀ طفـلان عـطشان حسین جانفـشانی همه اصحاب و یاران حسین جمله یاران حسین در خون شناور دیدهای هر شهیدی را شما صد پاره پیکر دیدهای ارباً اربا پیـکـر پـاک و مـطهـر دیدهای باب مظلـومت کـنار جـسم اکبر دیدهای در کنار جسم اکبر دیدهای در شور و شین قامت خم گشتۀ مولای مظلومان حسین دیدهای قاسم که شد پرپر ز جور اشقـیا محشر کـبرا به پـا شد بر یتـیم مجـتـبی دیدهای طفلان عطشان در نوای آب آب مـادران خـسـته دل را در مـیان آفـتاب دیدهای تو شیرخواره طفل بیشیر رباب بودهاند از بهراو اهل حرم در فکر آب دیدهای بابا گرفته روی دستان اصغرش حرمله زد تیر کین و شد بریده حنجرش دفن جسم اصغرش را پشت خیمه دیدهای رأس پاکان زمین را روی نیزه دیدهای دیدهای در علقـمه دستان از پیکـر جـدا دیدهای نقـش زمین سقـای دشت کـربلا دیدهای تو بر جبینش سنگ کینه میزدند تیـر کـین بر سیـنۀ مـاه مدیـنه میزدنـد دیدهای دشمن به قلب پاک او با تیر زد دید افـتاده زمین با نـیزه و شمـشـیر زد دیدهای شد تیـرباران پیکـر پاک حسین در میان موج خون دیدی تن چاک حسین دیدهای شمر لعین بر خود جهنم را خرید از حسین بن علی در قتلگه حنجر برید دیدهای بابای مظلـوم و غـریبت از قـفا رأس پاکش را عدوی دین نمود از تن جدا دیدهای افـتـاده روی خـاک، شاه کـربلا پیکـرش شد از ستـم پـامـال سُم اسبها عصرعاشورا تو دیدی خیمهها آتش گرفت دامن طفـلان بیبابا ز کـین آتش گرفت دیدهای بر اهل بیت؛ ظلم بینهایت کردهاند خـیمهها را دشمنان دین غارت کردهاند دیدهای تو کودکان را ظالمـانه میزدند از ستم اهـل حـرم را تـازیـانه میزدند دیـدهای تـو در مـیـان کـوفـیـان بیحـیـا جمله سرهای شهیدان را به نوک نیزهها ظلمهای بینهـایت دیدهای در شهر شام بر اسیران میزدند سنگ ستم از روی بام دیدهای در تشت زر بابا دم از محبوب زد بر لـبانش آن یـزید بیحـیا با چـوب زد از تو میخواهد صله ای نور حیِّ کبریا زائر کربـبلا گـردد دوباره این (رضا)
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
روضـه بـرپـا بود هر جا آب بود روضـههـایـش ذکـر بـابـا آب بود روضهخـوانش گاه ظرفی آب شد مــاجــرای آب آبـش کــرده بــود غــصـۀ اربـاب آبـش کــرده بــود یـا خـودش بـاریـد دائـم یـا ربـاب پیـکـری را بر زمـین پـامـال دیـد شـمـر را در گــودی گـودال دیـد هجـمـۀ شـمـشـیـرها یـادش نرفت هم به تن رخـت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود آتــش بــیداد دنــیــا را گــرفــت عـمه را با دسـت بـسـته میزدنـد با هـمان نـیـزه شـکـسـته میزدند تـازیـانه جای طفـلان خورده بود بـا تـنـش زنـجـیـرها درگـیـر بود در غـل و زنـجـیـر امّـا شـیر بود ماجـرای شام پشـتـش را شکـست کـوچههای شـام پیـرش کرده بود شهـر و بـارعـام پیرش کرده بود خطبه خواند و شام را تسخیر کرد درد و رنج و غـصـۀ بـسـیار دیـد از زبــان شــامـــیـــان آزار دیــد بزم مِی بود و سر و طـشتی طلا داغ بر نیـزه سرش هم جای خود بـوریـا و پـیکـرش هم جـای خود خـاک را هــمـسـایـۀ افـلاک کـرد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
دارم حـضور مـادر تو درد میکـشم تو هـسـتی و برابــر تو درد میکشم یک ظرف آب دیدهام و باز مثل قبل بـا آب آبِ اصـغـر تـو درد میکـشـم
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغِ جانت نوحهخوان و واژهها تکثیر شد روی دستانِ غمش شیرخواره پرپر میزند آه! آنـدم کامِ خشکـش بیقـرارِ شیـر شد نالههای جانگدازت میخـراشد سینه را چـشمِ تو آئـینهدار شعـبه شعـبه تـیر شد با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که میآید چرا پس این رسیدن دیر شد گو فـلـک آتـش به بـاغِ آرزوهـایت زده تا که حلق شیرخوار از تیر کینه سیر شد تنـگ آمد راهِ جـاده با حـضورِ شـامیان هلهله سر داده، ذیالقربی چنین تعبیر شد من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد!
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
غرقِ تب! افتاد از تاب و توان بعد از پدر شد نگـهـدار و پـناه کـاروان بعد از پدر اشکِ پنهانی او را دیده بود و گشت و گشت مثل پروانه به دورِ عمّه جان بعد از پدر
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
درد خود را همه با اشک مـداوا کردم دامنـم را ز سـرشک مـژه دریـا کردم چه بگـویـم سـر بازار چه آمـد به سرم سنگبـاران شدن عـمـه تـمـاشـا کـردم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
آنچه در کـربـبلا از غـمِ هـجـران دیـدم هـمـۀ حـادثـه را بـا دلِ ســوزان دیــدم کـربلا خاطرۀ سـیـنۀ پُر سوزِ من است من در این دشتِ بلا کـینۀ عـدوان دیدم عـرصۀ کـربـبـلا یـا که به جـولانِ بـلا من لبِ سـوخـته و تـشـنـۀ مهـمان دیـدم ای پـدر این که پـذیـرایی مهـمـان نبود نیـزۀ شـمـرِ لعـین بر لب و دنـدان دیدم خستهام سیـنۀ سوزانِ من و زخـم عـدو هر سـتـم را هـمه با دیـدۀ گـریان دیـدم گو پدر جان که من از غصۀ هجرت چه کنم نـرم شد پیکـرت از سـمِ سـتـوران دیدم پس تو ای شمر مزن پای به این جسمِ شریف پـاره پـاره بـدنـی فــرشِ بـیـابـان دیــدم بعـدِ آن حـلـقـه زده گـرِد خـیـامِ نــبَـوی خــیـمــۀ آل عـبــا غــارتِ آنــان دیــدم کربلا جلوهای از آیت و اسرارِ خداست از حـرم تا به حـرم رنـجِ فـراوان دیـدم کربلا خاطرهاش جور و جفا بوده و بس ظلم بیحد به خود و عمه و طفلان دیدم شام تا کـوفه بسی رنج کـشیدم ای وای عمرِ خود با محن و درد به پایان دیدم!
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
زهـر جفا آتش زده بر جسم و جانم خـون دلی کـهـنـه بیـایـد از دهـانـم من یادگار روز عاشـورای عـشـقم ز امر خدا بـسـتر نـشـین آن زمـانم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
جـا مـانـدۀ کـرب وبـلایم در مـدیـنـه زخمیست از داغ پدر بر روی سینه بین داغـدار لعـل خشک اصغرم من
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
شد اسیـر غـل و زنجـیر تنِ بـیـمارش سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش داشت عادت به اذانِ علی اکـبر امّا... بیبرادر شده بود و غم دل شد یارش
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام زین العابدین علیهالسلام
ای دعا با نفست کرده به گردون پرواز سجده آورده به سجادهات از شوق نماز آفـتـاب دلـی و مــاه هــزار انـجــمـنـی تـو حـسـیـن دگـر فــاطــمـۀ زهــرایـی تـو فــروغ بـصـر فـاطـمـۀ زهــرایــی نطق تو قبضۀ شمشیر و وجودت سپر است دم تو از دم شمشیــر تو بـرندهتر است گرچه بـردند تو را بر در دروازۀ شام گر چه دادنـد تو را با همه پاکی دشنام دشمنان زخم به قلب تو هم آهنگ زدند گرگها بر جگر سوختهات سنگ زدند حـجـتالله کجـا طـعـنـۀ پـیـوسـتـه کجـا روح توحید کجا جسم به غل بسته کجا ای که داغ جگرت شعـله زده بر دلها سنگ بـاران شده از بـام همه منـزلها پسـر هنـد شـرر بـر جگـرت زد دیدی زخـمها بر روی زخم دگرت زد دیدی چرخ گردون به تو در جور و جفا عادت کرد همه جا سهم تو را درد و غم و محنت کرد ای جگرپارۀ زهرا که شدی پاره جگر عـاقبت زهـر جـفا بر جگرت کرد اثر شعـلـۀ آه تـو پنهـان به خـروش ما بود نـالـۀ یـا ابـتــای تـو بـه گـوش مـا بـود
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
شب بود و روحم در سکوتی نوحهگر شد فـرمـانروای سـیـنـههای شـعـلهور شد گـفـتــیــد: مـن بــیــمــار بــودم آه امـا هر عضو من بر چشم شیطان حملهور شد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین علیهالسلام
لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم سجادهام را گشودم، شاید که دلتنگیام را با یاد آن سجدههای طولانیات بگذرانم یک گوشه تنها نشستم، جام دعا روی دستم حالا که اینگونه مستم باید صحیفه بخوانم نیمهشب است و منم که در کوچههای مدینه در انتـظار تو با آن انـبان خـرما و نانم ایکاش میسوخت کوفه در شعلۀ خطبههایت در شعلۀ خطبههایت میسوزد اینک جهانم آن روز با تب چه کردی در آتش خیمهها؟ آه در دود خیمه چه دیدی؟ با من بگو تا بدانم وقتی چهل سال با اشک افطار کردی، چگونه آب گوارا بنـوشم؟ اصلا مگر میتوانم؟
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام در راه شام
غم دل بر زبان جاری اگر سازم زبان سوزد وگر بیرون نریزم آتش دل، استخوان سوزد اگر آتش ببیند آب کمکم میشود خاموش ولی همواره چشمم گرید و دل، همچنان سوزد اگر از سینهام آهی نمیآرم برون زانروست که میترسم که از یک شعلۀ آهم جهان سوزد به راه شـام زیـر سایـۀ رأس پـدر هـستم ولی دل بر تن در آفـتاب سایـبان سـوزد خدایا قاتل شیرخوارۀ ما را فزونتر سوز که تا محشر ز داغ او دل ما خاندان سوزد تو ای دشمن به نزد من به عمه کم جسارت کن که از این غم چسان گویم وجود من چسان سوزد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
با عمهاش به پای حـسین گریه میکند در سجده هم برای حسین گریه میکند سـجـاد آل عـشـق و امـام بـکـاسـت او هر لحظه در هوای حسین گریه میکند هـشتاد درصد از لحـظات غـمش شـده وقف حسین و جای حسین گریه میکند با خـاطرات نیزه و سر لـطـمه میزند با یاد آن عـبـای حـسـین گـریه میکـند ای ریز ریز من چـقدر مختصر شدی یعقوب اگر به جای من زار و خسته بود یعـقوب اگر به جای من دلشکـسته بود یعقـوب اگر نظاره به گودال کرده بود بار سـفـر به سـوی خـداونـد بسـته بود بابـای من به زیـر سـم اسب رفـته بود اعضای اطهرش ز مفاصل گسسته بود کـشـتی اسـرعی که مسـیر نجـات بود پهلو شکسته غمزده در خون نشسته بود آنقدر نیزه خورد که چشمش سپـید شد کشتی شکست خورده به طوفان، حسین من تفـسـیر نام لولو و مرجـان، حسین من ای پـارههای سـورۀ انسان، حسین من کردی مرا تو پاره گریبان، حسین من دارد بـرای کار خـودش تـوبـه میکـند چوبیکه خورد بر لب و دندان، حسین من گـفـتم به نیـزهدار، سـر روی نـیـزه را اینقدر روی دست نچرخان، حسین من دیگر بس است حضرت زهرا ز دست رفت
: امتیاز
|
نوحه شهادت امام زین العابدین علیهالسلام
گلی ز گـلشن دین، من زین العـابدیـنم چهـارم گـل ولایت، حـامی مسـلـمـیـنم از دشمن ولایت، عـمری سـتم کـشیدم حالا برای اسلام، همچون حسین شهیدم واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا از نـسل آل احـمـد، ماه مـدیـنه هـسـتم شهـید راه قـرآن، با زهـر کـیـنه هستم عمری پس از پدر من، در سوگ او نشستم یاد غـریب مـادر، دخـیـل گـریه بـسـتم واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا بعد از گلان زهرا، عمری به شور و شینم چون شیعـیان مولا، گـریه کن حـسینم رنح و بـلا بـدیـدم، کـرب و بلا بدیـدم با نالـههای طفـلان، شور و نـوا بدیدم واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا گـلهای پرپر از کین، دیدم ز آل هاشم جـسـم عـلـی اکـبـر، پـیکـر پاک قـاسم در خیمه بودم اما، غربت نمودم احساس شرر زده به جانم، داغ عمویم عباس واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا دیدم به سنگ دشمن، جبین او شکسته شمر لعین ز کینه، بر سینهاش نشـسته دیـدم که جـسم بابا، روی زمـین فـتاده به حال سجـده بابا، سر بر زمین نهاده واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا در کـربلا صدای، غـربت او شنـیـدنـد یوسف فاطمه را، از کـینه سر بریـدند دیدم که دشمن دین، آتش به خیمهها زد رأس حسین زهرا، بر روی نیزهها زد واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا دیدم علی اصغر، شد پاره پاره حنجر دیدم علی اکبر، چون گل بگشته پرپر ای شیعـیان مولا، راحت شدم ز غـمها شدم شهید زهر و، روم به سوی زهرا واویلتا واویلا؛ واویلتا واویلا
: امتیاز
|
نوحه شهادت امام زین العابدین علیهالسلام
پخش سبک ( به سبک همه جا کربلاست ) ای وَلـیّ خــدا، رُکـنِ اَرکــانِ دیـن سَـروَرِ کـائـنـات، سَیّـدُ الـساجـدین بر حـسـیـن نـورِ عِـین عـلـی بن الـحـسـین(۲) کُـشـته زهـرِ کـین، غـصه دارِ بـلا راویِ روضـههـا، شـاهـدِ کــربـلا روز و شب خواندهای، روضۀ سر جدا تا کـنی فـتـنـۀ، خـصم دون بر ملا بر حـسـیـن نـورِ عِـین عـلـی بن الـحـسـین(۲) از غـمت تا فَـلَک، سـوزِ آوای من رأسِ بـالای نِی، دیـدهای وایِ مـن بــخـدا تــا ابــد، تـوئـی آقــای مـن در غمت بین چنین، آه و غوغای من بر حـسـیـن نـورِ عِـین عـلـی بن الـحـسـین(۲) بوده اِی نوکریت، بر مَلَک افتخار خطبهات بر تنِ، فتنه چون ذوالفقار همچـنان عـمهات، زینب دل فکـار کـردهای فـتـنۀ، دشـمـنـان آشـکـار بر حـسـیـن نـورِ عِـین عـلـی بن الـحـسـین(۲)
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
شرح حال دل من شرح غم و هجران است شرح چشم تَرِمن شرح خود باران است تـیر انـدوه به جـان و دل من بـنـشـسـته مـثـل آئـیـنه دلم از غـمـشـان بشـکـسـته ذکر یاران به لب از دوریشان میگیرم ز جـوانـی ز فـراق و غــم آنـان پـیــرم دیـدهام کـربـبلا را که پُـر از تـیـر شـده نعـش یـاران خـدا را که پُـر از تیر شده
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام زین العابدین علیهالسلام
آنکه عمری به دعا غنچه لب وا میکرد گـریه بر غربت و مظلومی بابا میکرد آنـچـه در مـعـرکـه کـربـبـلا رخ میداد شاهدی بود که از خـیـمه تماشا میکرد مصلحـت بود که آنجا به شهـادت نرسد ورنه او هم به بر فـاطـمه مـأوا میکرد سالها بعدِ شهادت سپـری گـشت و دلش همچو نی ناله ز بیرحمی اعدا میکرد هر زمان دست صبا زلف جوانی میدید یادی از زلف عـلـی اکـبـر لـیلا میکرد داغ قاسم به دلش بود که در فصل خزان یـاد پـرپـر شدن لالـه صـحـرا مـیکـرد برلب جوی چو میدید گلی پژمرده است یادی از علـقـمه، بیدسـتی سـقا میکرد هر زمان آب پی رفع عـطش مینوشید یـادی از تـشـنه لـبـان لب دریـا میکرد طفـل شـشماهه چو میدیـد زدود آهش روز را راهگـشـای شـب یـلـدا میکـرد گرچه شد پاره جگـر از اثر زهـر سـتم ناله از بهـر جگـر گوشه زهـرا میکرد
: امتیاز
|